۳ مهر ۱۳۸۲، ۱۴:۰۳

نگاهي گذرا به آغاز جنگ تحميلي (2)

" جنگ تحميلي " براي " صلح تحميلي "

 " جنگ تحميلي " براي " صلح تحميلي "

گروه دفاع مقدس خبرگزاري مهر : امام خميني در آن برهه از زمان فرمودند: « ايران مي‌گويد كه تا از خانه ما بيرون نرويد و تا جرمهايي كه كرده‌ايد معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايي كه به ايران زديد جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معني ندارد. »

 جمهوري‌اسلامي با توجه به تردد هيأ تهاي ميانجيگري و درخواستهايي كه براي برقراري صلح ارائه مي‌شد، شرايط خود را اعلام كرد :
1 ـ محكوميت متجاوز.
2 ـ عقب‌نشيني نيروهاي اشغالگر به مرزهاي بين‌المللي.
3 ـ پرداخت غرامت.
4 ـ بازگشت پناهندگان.
در وضعيتي كه دشمن در مناطق اشغالي حضور داشت، كلية هيأتهاي صلح ابتدا از ايران درخواست مي‌كردند آتش‌بس را بپذيرد ! حال آنكه ايران " عقب‌ نشيني " و اعلام " محكوميت متجاوز " را مقدم بر هر اقدام ديگري مي‌دانست.

 آنچه كه بعدها امام‌خميني بيان كردند، مواضع برحق ايران را نمايان ساخت :
« ايران مي‌گويد كه تا از خانه ما بيرون نرويد و تا جرمهايي كه كرده‌ايد معلوم نشود كه شما مجرم هستيد و تا ضررهايي كه به ايران زديد جبران نشود و حكم به جبران نشود، صلح معني ندارد. » 
رهبري عراق متعاقب " عدم نيل به اهداف نظامي " و " ناكامي در تحميل صلح به ايران " بيشترين تلاش نظامي ارتش خود را پس از هفته اول جنگ، روي اشغال شهرهاي سوسنگرد، خرمشهر و آبادان، متمركز كرد. مقاومت نيروهاي مردمي و سپاه و عناصر ژاندارمري و ارتش در سوسنگرد و فرمان امام براي شكستن محاصره شهر آبادان، طرح دشمن را عقيم گذاشت. تداوم مقاومت در خرمشهر توان زيادي از دشمن گرفت و اشغال شهر با تأخير و خسارات فراوان براي دشمن همراه شد. در اين مرحله بيشترين فشار ارتش عراق بر " اشغال آبادان " متمركز شد. صدام اميدوار بود با اين اقدام و تصرف ساحل شمالي رودخانه اروند، به حداقل اهداف خود مبني بر لغو قرارداد 1975 دست يابد. امام‌ خميني (ره) با دركي كه از ماهيت تلاشهاي سياسي ـ نظامي عراق در مرحله جديد داشتند، فرمان " شكستن حصر آبادان " را در تاريخ 14 آبان 1359 صادر فرمودند.  تشديد مقاومت در آبادان و عقب‌راندن نيروهاي مهاجم عراق از نخلستانهاي كوي ذوالفقاري آبادان و شكست نيروهاي عراقي در عبور از رودخانه بهمنشير، در واقع استراتژي عراق را در نقطه اصلي آن با شكست همراه كرد. 
رژيم عراق كه از " جنگ تحميلي " براي " صلح تحميلي " نتيجه‌اي نگرفته‌بود، دو راه‌حلِ " عقب‌نشيني " يا " استقرار در مواضع اشغالي " را فرا روي خود داشت. رهبري عراق براي عقب‌ نشيني توضيح روشني نداشت زيرا بدون اينكه از تهاجم به ايران نتيجه‌اي كسب كرده باشد، بايد به داخل خاك عراق عقب‌ نشيني مي‌كرد. استقرار در مواضع اشغالي بر پايه اين تصور كه قواي نظامي ايران قادر به بيرون راندن متجاوزين نخواهند بود و اوضاع سياسي داخل ايران نيز شديداً بي‌ثبات است، مورد توجه قرار گرفت. صدام در توضيح اقدام خود مي‌گويد : « اگر تاكتيك نظامي و امنيت ارتش خودمان اقتضا نمايد كه در اين سرزمينها باشيم، آن را تحت اشغال خود قرار خواهيم داد. »  در واقع ناتواني نظامي ايران براي حمله به نيروهاي عراق، ضامن امنيت آنها بود به همين دليل رهبري عراق تصميم به اشغال مناطق و حضور در آن گرفت.
عراقيها در مرحله جديد با اطمينان از " تضمين امنيت نيروهاي عراقي " در مواضع اشغالي، در انتظار تشديد بحران در داخل ايران و سرانجام مجبورشدن جمهوري‌ اسلامي به پذيرش " صلح تحميلي " بودند. در عين حال عراقيها براي تقويت توان نظامي و كسب حمايتهاي سياسي، بر تلاشهاي خود افزودند. طارق‌عزيز حداقل سه بار به فرانسه سفر كرد كه يكي از موضوعات اصلي اين ترددهاي ديپلماتيك دريافت ميراژهاي جنگنده بود.  سفر طارق‌عزيز به مسكو نيز با هدف ترميم روابط و رفع تحريم تسليحاتي عراق انجام‌گرفت كه نتيجه مطلوبي نداشت. 
جمهوري‌اسلامي ايران پس از متوقف كردن دشمن با " مقاومت و دفاع همه‌جانبه و مردمي "، در مرحله جديد لزوماً مي‌بايست متجاوزين را از سرزمينهاي اشغالي عقب مي‌راند.
تداوم استقرار نيروهاي متجاوز در مناطق اشغالي، سرنوشت سياسي بني‌صدر (فرمانده كل‌قوا) را تحت تأثير قرار داده‌بود. بنابراين آزادسازي اين مناطق و كسب پيروزي در جنگ مي‌توانست موقعيت سياسي بني‌صدر را ارتقا و بهبود بخشد. از طرف ديگر بني‌صدر مي‌پنداشت با اتكا به نيروهاي ارتش و با تأكيد بر روشهاي كلاسيك تحت عنوان روشهاي علمي و تخصصي مي‌تواند اين مهم را تحقق بخشد. ضمن اينكه بني‌صدر به دنبال حذف نيروهاي خط‌ امام از صحنه سياسي كشور بود، به همين دليل راه‌ حلهاي پيشنهادي نيروهاي انقلابي و مردمي را كه در مرحله " دفاع و مقاومت " در برابر دشمن، نقش اساسي و تعيين‌كننده داشتند، ناديده مي‌گرفت.
در اين مرحله با هدف " آزادسازي مناطق اشغالي " چهار عمليات طرحريزي و اجرا شد :
1 ـ عمليات نيروهاي ارتش در 23 مهر 1359 در منطقه غرب رودخانه كرخه كه با هدف آزادسازي اين منطقه انجام‌گرفت ولي تا قبل از ظهر همين روز به دليل ناكامي، به اتمام رسيد و نيروها به مواضع خود عقب‌ نشيني كردند. 
2 ـ در سوم آبادان 1359، متعاقب محاصره آبادان، نيروهاي ارتش براي شكستن محاصره اين شهر به اجراي عمليات اقدام كردند (36) ولي بنا به دلايلي از جمله " عدم وجود اطلاعات كافي و حتي اطلاعات كاذب " با ناكامي روبه‌رو شدند. پيدايش اين وضعيت " توان اجراي عمليات بعدي " را در نيروهاي ارتش ضعيف كرد.
3 ـ در شانزدهم دي‌ماه 1359 عمليات " نصر " كه بعدها به عمليات هويزه مشهور شد در منطقه غرب رودخانه كارون و با هدف آزادسازي خرمشهر اجرا شد. اين عمليات علي‌رغم موفقيت اوليه، با شكست همراه شد. صرف‌نظر از نتيجه نظامي اين عمليات، به دليل شهادت تعداد بسياري از دانشجويان پيرو خط‌امام كه پس از تحويل گروگانها، عازم جبهه‌هاي نبرد شده ‌بودند، اين عمليات انعكاس نسبتاً وسيعي در داخل كشور و در صحنه مناقشات سياسي داشت.
4 ـ در بيستم دي‌ماه 1359 عمليات " توكل "، با هدف شكستن محاصره آبادان و آزادسازي خرمشهر انجام شد كه نتيجه‌اي همانند عملياتهاي پيشين داشت.
نتايج سلسله تلاشهايي كه در اين مرحله انجام‌گرفت در بُعد نظامي سبب گرديد تفكر " تهاجم گسترده " به دشمن كنار گذاشته‌شود. چنانكه در كتاب منتشره ارتش جمهوري ‌اسلامي ايران آمده است :
« پس از انجام ناموفق عمليات آفندي توكل، از روز 21 دي‌ماه وضعيت كلي منطقه عملياتي آبادان - ماهشهر به حالت قبل از اجراي حمله بازگشت و الزاماً نيروهاي فرماندهي اروند وضعيت پدافندي را پذيرفتند و نيروهاي طرفين مجدداً به حالت نبرد توپخانه بازگشتند و مبادله آتش به جريان خود ادامه داد و طرفين به تقويت و تحكيم مواضع پرداختند و مرحله ديگري از عمليات در جبهة ماهشهر - آبادان آغاز شد كه پدافند در مواضع و اجراي تكهاي محدود و محلي بود. اين مرحله از عمليات حدود 8 ماه ادامه داشت.» 

پيدايش اين وضعيت تا اندازه‌اي بديهي بود زيرا آنچه كه با هدف آزادسازي مناطق اشغالي انجام گرفت بر اساس بضاعت و توان فكري و كليه امكانات نيروهاي ارتش به فرماندهي بني‌صدر بود. لذا پس از مواجه‌شدن با ناكامي جز " انديشه پدافندي " و اجراي " تكهاي محدود و محلي " راه‌حل ديگري تصور نمي‌شد. ضمن اينكه با گذشت چهار ماه از تجاوز دشمن نيروهاي اشغالگر همچنان در مواضع خود حضور داشتند و جز اتلاف وقت و نابودي امكانات موجود (كه جايگزيني آنها عملي نبود) نتيجه‌اي حاصل نشد. ضمن آنكه به صورت اساسي " تفكر تكيه بر مانور زرهي " با استفاده از تانك و نفربر، منسوخ شد، به گونه‌اي كه پس از آن از تانك تنها به عنوان پشتيباني نيروي پياده يا توپخانه استفاده شد.

بني‌صدر با مشاهده ناكامي‌هاي نظامي وضعيت سياسي خود را در مخاطره مي‌ديد، براي همين آنچه را كه در صحنه نظامي نتوانست به دست آورد با " گسترش دامنه مناقشات داخلي " پس از ائتلاف با منافقين و چپهاي آمريكايي و ساير عناصر واخورده سياسي، جستجو مي‌كرد.  غائله 14 اسفند 1359 در دانشگاه تهران نقطه آغاز مرحلة جديدِ منازعات سياسي بود. عراقيها با مشاهده " بن‌بست نظامي " در جبهه‌ها و " بحران سياسي " در داخل كشور، بر صحت ارزيابي خود از ناتواني نظامي ايران پافشاري مي‌كردند طوري كه انديشه عمليات آفندي دوباره در آنها قوت گرفت و در همين جهت ارتش عراق به دنبال اجراي عمليات در منطقه آبادان و اشغال اين شهر به صورت كامل بود.

تداوم " بحران سياسي " در داخل كشور، در هنگامي كه جبهه‌هاي نبرد از وضعيتي نامطلوب برخوردار بود و امام‌خميني به صورت مكرر و بر " اصلي بودن جنگ " تاكيد مي‌فرمودند، سرانجام در خرداد 1360 به درگيري مسلحانه منجر شد. امام‌خميني، بني‌صدر را از فرماندهي كل ‌قوا خلع كردند و مجلس شوراي‌اسلامي " كفايت سياسي " وي را به بحث گذاشت و در نتيجه عدم‌كفايت بني‌صدر به اتفاق آرا ـ در هنگامي كه عناصر نهضت‌آزادي از شركت در مجلس خودداري كرده بودند ـ به تصويب رسيد.
وزير‌خارجه وقت فرانسه كلود شسون طي مصاحبه‌اي رسماً اعلام كرد :
« اگر بني‌صدر از فرانسه تقاضاي پناهندگي سياسي بكند، چون فرانسه كشور حقوق بشر است !، به وي پناهندگي خواهيم داد و از او حمايت خواهيم كرد. » صدام نيز طي مصاحبه مطبوعاتي اعلام كرد :
« چنانچه بني‌صدر تمايل داشته‌‌باشد، عراق آماده دادن پناهندگي سياسي به وي مي‌باشد. »

سرانجام بني‌صدر به اتفاق رجوي با خلبان پيشين شاه به فرانسه متواري شدند و سازمان منافقين موجي از ترور و انفجار به اميدِ براندازي نظام جمهوري‌اسلامي، در سراسر كشور به راه انداخت. با حادثه هفتم تيرماه 1360 آيت‌الله بهشتي و 72 تن از يارانش شامل مسئولين اجرايي و نمايندگان مجلس شوراي‌اسلامي به شهادت رسيدند و در هشتم شهريور همان سال آقاي رجايي كه پس از خلع بني‌صدر به عنوان رئيس‌جمهور انتخاب شده‌بود و به همراه حجت‌الاسلام باهنر در حادثة انفجار ساختمان نخست‌وزيري به شهادت رسيدند.
صدام كه پيش از اين حوادث در ديدار با كميتة حسن‌نيت آمادگي خود را براي برقراري آتش‌بس و مذاكره سياسي اعلام كرده‌بود،  پس از مشاهده وضعيت سياسي ـ نظامي ايران در تيرماه 1360 طي مصاحبه‌اي مطبوعاتي اعلام كرد :
« اگر مي‌خواهيد نظر ما را بدانيد، بايد بگويم، ما ترجيح مي‌دهيم، در حالي كه جنگ ادامه دارد، با ايرانيان به قصد رسيدن به توافق به مذاكره بنشينيم. زماني كه به توافق دست يابيم مي‌گوييم جنگ خاتمه يابد ! »

بدين ترتيب سال اول جنگ در وضعيتي به پايان رسيد كه هيچ‌گونه پيروزي نظامي در جهت آماده‌ سازي سرزمينهاي اشغالي به دست نيامد و كشور در گرداب عميقي از بحران سياسي و امنيتي فرورفته بود. بسياري از ناظران و تحليل‌گران دورنماي سياسي ايران را پس از حذف بني‌صدر و آغاز ترور و انفجار، براندازي نظام ارزيابي مي‌كردند. يكي از نشريات چاپ آمريكا در همين زمينه نوشت :
« دولتمردان متعصب ايران ضعيف‌تر از آن هستند كه اشغالگران عراقي را از خاك خود بيرون برانند و بسياري از كارشناسان خاورميانه معتقدند كه با پايان دادن به جنگ ايران و عراق، رژيم جنگزده آيت‌الله خميني بايد سقوط كند... سقوط سران حكومت (امام) خميني گاهي بسيار نزديك به نظر مي‌آيد و رهبر رژيم كنوني با بمب‌ گذاريهاي گروه مخالفان بسيار ضعيف شده است. »

بنابراين مهمترين سئوالي كه بعدها فراروي ناظران و تحليل‌گران امور سياسي ـ نظامي ايران قرار‌گرفت و همواره در جستجوي يافتن پاسخ مناسب آن بودند، اين بود كه « ايران تحت چنين وضعيتي چگونه توانست ضمن " تثبيت اوضاع سياسي " روند آزادسازي مناطق اشغالي را آغاز و سرانجام جشن پيروزي را در مسجد جامع خرمشهر برگزار نمايد ؟ »

*** منابع در دفتر خبرگزاري موجود مي باشد

کد خبر 22058

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha